آیا هوش مصنوعی هرگز هوشیار خواهد شد؟ در اینجا چیزی است که مکانیک کوانتومی (واقعا) می گوید.
جهان پر از چیزهای عجیب و غریب است.
انجام پروژه در فریلنس پروژه
سیاهچالهها، ماهی پفکن، 4chan، مجموعه Venture War Babies NFT. و این فقط از بالای سر من است.
اما شاید عجیبتر از همه، آگاهی باشد.
در برخی مواقع، همه ما از خود پرسیده ایم که آگاهی چیست، از کجا می آید، یا چرا وجود دارد. اما ما معمولاً آن را به عنوان یک چیز فوری برای کشف نمیدانیم. ما کارهای دیگری برای انجام داریم - مانند آماده شدن برای کار، یا خرید NFT های War Babies.
اما اگر در آستانه ایجاد موجودات آگاه باشیم، چه میشد؟
همانطور که اتفاق می افتد، من دو سال گذشته را صرف همکاری با برخی از برترین محققان هوش مصنوعی در جهان کرده ام، که بسیاری از آنها فکر می کنند ما به انجام این کار نزدیک شده ایم. اگر حق با آنها باشد، ممکن است مجبور شویم داستان خود را با عجله به آگاهی برسانیم.
سفارش ساخت سایت در فریلنس پروژه
و انجام این کار، به طرز شگفت آوری، ما را وادار می کند تا در مورد فیزیک کوانتومی جهان عجیب اما تکان دهنده ساده فکر کنیم.
پس بیایید یک ثانیه به جهان کوانتومی شیرجه بزنیم تا بفهمیم بهترین نظریه علمی تمام دوران برای آینده هوشیاری مبتنی بر هوش مصنوعی چه معنایی دارد.
Doodles: راز تاریک در قلب فیزیک
فیزیکدانان کوانتومی می توانند در مورد چیزهای عجیب و غریب حساس باشند.
و یکی از چیزهایی که آنها به ویژه روی آن حساس هستند این است که مطمئن شوند شما واقعاً بسیار باهوش هستند. به همین دلیل است که آنها نمی خواهند شما بدانید که بیشتر فیزیک کوانتومی فقط شامل کشیدن ابله در تمام روز است.
بنابراین برای اینکه ابلههایشان پیچیدهتر به نظر برسد، فیزیکدانها آنها را در جعبههایی با ظاهر خندهدار به نام «کت» قرار میدهند که به این شکل است: | >
کت فقط به این معنی است که شما در مورد جسمی که در زمینه فیزیک کوانتومی دودل کرده اید صحبت می کنید. یا، در زبان فیزیک، به این معنی است که شما در مورد "وضعیت کوانتومی" هر چیزی که داخل آن کشیده اید صحبت می کنید:
یک شکل چوبی بکشید و مردم تصور خواهند کرد که شما به سختی باسواد هستید و احتمالاً یک روانپزشک هستید. اما یک کت در اطراف همان شکل چوب قرار دهید، و هی، شما یک فیزیکدان نظری هستید!
مکانیک کوانتومی از صفر تا بی نهایت
همانطور که من دوست دارم بگویم، فقط یک چیز عجیب در مورد مکانیک کوانتومی وجود دارد.
انجام پروژه متلب با بهترین متخصصان
طبق فیزیک کوانتومی، جهان از ذرات ریز تشکیل شده است. و آن ذرات می توانند همزمان در مکان های مختلف باشند، در جهات مختلف به طور همزمان حرکت کنند و همزمان در جهات مختلف بچرخند.
به عنوان مثال، یک الکترون را در نظر بگیرید: یک ذره کوچک که به عنوان یکی از اجزای سازنده ماده عمل می کند. طبق فیزیک کوانتومی، آن الکترون می تواند همزمان در جهت عقربه های ساعت، خلاف جهت عقربه های ساعت یا در هر دو جهت بچرخد!
با استفاده از کت doodles، در اینجا به نظر می رسد. توجه داشته باشید که ما از علامت مثبت + برای نشان دادن اینکه چه زمانی الکترون در دو جهت می چرخد استفاده می کنیم:
اگرچه عجیب به نظر می رسد، مکانیک کوانتومی نشان می دهد که همه ذرات اطراف ما به این شکل هستند - به طور همزمان در جهات مختلف می چرخند. اگر «چرخش در جهت عقربههای ساعت» سیاه و «چرخش در جهت عقربههای ساعت» سفید باشد، آنگاه سایهای از خاکستری هستند.
و این ایده عجیب اما ساده در قلب بزرگترین رمز و راز علم امروز است.
رازی که تقریباً همه چیزهایی را که ما به آنها اهمیت می دهیم، از آگاهی و هوش گرفته تا ساختار واقعیت، در بر می گیرد.
زمان داستان!
برای توضیح اینکه چرا ایده ذرات خاکستری بسیار مهم است، باید چند ثانیه وقت بگذاریم تا بفهمیم چگونه با کت ها داستان بگوییم.
در اینجا یک داستان است:
یک روز، ما یک الکترون که در جهت عقربههای ساعت میچرخد را درون یک جعبه قرار دادیم. در کنار آن الکترون، یک آشکارساز قرار می دهیم که می تواند بگوید الکترون در کدام جهت می چرخد. کنار آن ردیاب یک اسلحه گذاشتیم. و ما آن اسلحه را به سمت گربه نشانه می گیریم.»
یا در ابله های فیزیک:
آشکارساز طوری برنامه ریزی شده است که اگر بفهمد الکترون در جهت عقربه های ساعت می چرخد، "کلیک" می کند. اگر الکترون در خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخد، کاری انجام نمی دهد.
و اگر ردیاب کلیک کند، سیگنالی به تفنگ ما می فرستد تا آن را شلیک کند، که سپس گربه بخت برگشته ما را می کشد و نامه های نفرت انگیز PETA برای ما به ارمغان می آورد.
پس بیایید آشکارسازمان را روشن کنیم. الکترون را اسکن میکند، میبیند که در جهت عقربههای ساعت میچرخد و «کلیک» میکند!
لحظه ای بعد سیگنالی به اسلحه می فرستد که خاموش می شود:
و لحظه ای دیگر، داستان ما با مرگ غم انگیز قهرمان گربه به پایان می رسد:
اگر الکترون ما در خلاف جهت عقربه های ساعت می چرخید، این داستان چگونه به نظر می رسید؟
طراحی لوگو با بهترین طراحان لوگو
خیلی ساده تر از آنجایی که الکترون در خلاف جهت عقربه های ساعت می چرخد، آشکارساز ما هرگز کلیک نمی کند، تفنگ ما هرگز خاموش نمی شود و گربه ما هرگز نمی میرد. بنابراین محتویات جعبه ما قبل و بعد از آزمایش ما در اینجا یکسان به نظر می رسد:
بنابراین تا به حال دو داستان را گفته ایم.
در یکی، یک الکترون که در جهت عقربه های ساعت می چرخد باعث شد یک آشکارساز اسپین کلیک کند، یک تفنگ خاموش شود و یک گربه بمیرد. در دیگری، یک الکترون در جهت خلاف جهت عقربههای ساعت باعث کلیک آشکارساز نشد و منجر به یک تفنگ شلیک نشده و یک گربه زنده شد.
این داستان ها ساده هستند. آنها منطقی هستند. می توانید آنها را به یک نوجوان 14 ساله بگویید، به شرطی که گربه ها را دوست نداشته باشند.
اما شوخ طبعی
با یک تغییر کوچک، آنها تهدید می کنند که کل ملیله جهان را باز می کنند.
یا گربه آن را می گیرد
اگر الکترون ما همزمان در هر دو جهت بچرخد چه؟
به یاد داشته باشید، این یک امکان کاملاً قانونی است: مکانیک کوانتومی به ما می گوید که ذرات ریز مانند الکترون ها همیشه این کار را انجام می دهند!
قبل از اینکه آشکارساز خود را روشن کنیم، در اینجا همه اینها به نظر می رسد. الکترونی که همزمان در دو جهت می چرخد، در کنار آشکارساز، تفنگ و گربه:
اما وقتی آشکارساز خود را روشن می کنیم چه اتفاقی می افتد؟ آیا کلیک می کند یا کلیک نمی کند؟
خب، طبق مکانیک کوانتومی، پاسخ این است: هر دو.
آشکارساز ما به دو نسخه از خود تقسیم میشود: یک نسخه الکترون در حال چرخش را در جهت عقربههای ساعت میبیند و کلیک میکند، و دیگری الکترون در جهت خلاف جهت عقربههای ساعت را میبیند و کاری انجام نمیدهد.
نسخه ای از آشکارساز که کلیک کرده است سیگنالی را به تفنگ ارسال می کند و نسخه ای که کلیک نکرده است سیگنالی را ارسال نمی کند.
پس ... تفنگ چه کار می کند؟ خاموش میشه یا نه؟
باز هم با توجه به مکانیک کوانتومی، پاسخ این است: هر دو. همانطور که آشکارساز توسط الکترون خاکستری به دو نسخه از خود تقسیم شد، تفنگ نیز توسط آشکارساز به دو نسخه از خود تقسیم خواهد شد!
و اکنون، سوال پنجاه بیت کوینی: چه اتفاقی برای گربه می افتد؟
تا به حال، ممکن است حدس زده باشید: درست مانند آشکارساز و تفنگ، گربه توسط تفنگ به دو نسخه از خود تقسیم می شود - یکی زنده و دیگری مرده. گربه زامبی، اگر بخواهید.
بنابراین ما در اینجا اساساً دو خط زمانی موازی داریم. در یکی، الکترون در جهت عقربه های ساعت می چرخید، آشکارساز کلیک کرد، تفنگ شلیک کرد و گربه مرد. در دیگری، الکترون به سمت دیگری می چرخید، آشکارساز هرگز کلیک نکرد، تفنگ هرگز شلیک نکرد و گربه زنده ماند.
طبق نظریه کوانتومی، این دو احتمال به یک اندازه معتبر هستند. آنها همزمان در داخل جعبه ما وجود دارند.
و این یک مشکل است.
معادله آگاهی
"صبر کن، من هرگز جعبه ای را باز نکردم و یک گربه نیمه جان و نیمه جان پیدا نکردم. شما به من می گویید که مکانیک کوانتومی می گوید آنها وجود دارند؟
سوال عالی! در واقع، این سؤال آنقدر خوب است که برای مدتی، بهترین فیزیکدانان جهان با تب و تاب در تلاش برای پاسخ به آن بودند، و ناامیدانه می خواستند چیزی را که به عنوان سوراخی بسیار شرم آور در یک نظریه عالی می دیدند، وصله کنند.
سرانجام، یک فیزیکدان دانمارکی که دوست داشت بیش از حد از کلمات بزرگ به نام نیلز بور استفاده کند، ایده عجیبی داشت.
"اگر دلیل اینکه ما هرگز چیزهایی مانند گربه های زامبی را نمی بینیم این باشد که وقتی به آنها نگاه می کنیم اتفاق خاصی رخ می دهد چه؟ اگر عمل مشاهده چیزی آن را مجبور به توقف انجام بسیاری از کارها به طور همزمان کند، و در حالتی که به طور تصادفی انتخاب شده است فرو برود، چه؟
این تقریباً چیزی است که او در ذهن داشت:
بور فکر می کرد که قدرت جادویی رصد به نوعی مسئول وادار کردن گربه های زامبی به یک حالت منفرد و تصادفی انتخاب شده است!
باور کنید یا نه، این ایده شروع به کار کرد. خیلی زود، «نظریه فروپاشی» به دیدگاه اصلی در میان فیزیکدانان تبدیل شد.
اما این جادو از کجا آمده است؟ چه چیزی "ناظران" را آنقدر خاص می کند که بتوانند گربه های زامبی را از بین ببرند؟
زمان زیادی طول نکشید که مردم شروع به ارائه برخی از پاسخ های ابرو کنند.
"اگر چیزی که ناظران را خاص می کند این باشد که آنها موجوداتی آگاه هستند چه؟" جان فون نویمان، که مسلماً باهوش ترین فرد روی سیاره زمین در آن زمان بود، گفت.
تعداد شگفت انگیزی از فیزیکدانان هنوز با این ایده موافق هستند. به گفته آنها، چیزی که به ناظران این قدرت را می دهد که اشیایی مانند گربه های زامبی را در یک حالت واحد و کاملاً مشخص فرو بریزند، باید آگاهی آنها باشد.
اما این نظریه آگاهی حفره ای داشت. حفرهای خالی که با نسل جدیدی از نظریههای کوانتومی بسیار عجیبتر و رادیکالتر مبتنی بر آگاهی پر میشود.
آگاهی جهانی؟
بیایید بگوییم افراد آگاه درست می گفتند. بیایید بگوییم دلیل اینکه ما هرگز گربههای زامبی را نمیبینیم این است که وقتی به آنها نگاه میکنیم، مشاهده آگاهانه ما به نوعی آنها را مجبور میکند که فقط در یک حالت سقوط کنند - زنده یا مرده، اما نه هر دو.
پس چه اتفاقی می افتد اگر دو نفر دقیقاً همزمان به یک گربه زامبی نگاه کنند؟ کدام یک از آنها در واقع آن را فرو می ریزد؟
طبق نظریه فروپاشی اولیه بور، اگر یک نفر یک گربه زامبی را مشاهده کند، این مشاهده گربه را مجبور می کند که به حالت زنده یا مرده سقوط کند:
انجام پروژه برنامه نویسی با بهترین متخصصان
اما اگر نفر دوم همان گربه زامبی را مشاهده کند، کدام یک باعث فروپاشی می شود؟ آیا طبیعت فقط یکی از ناظران را انتخاب می کند و شریک زندگی خود را نادیده می گیرد؟ آیا هوشیاری دو ناظر از طریق تله پاتی تصمیم می گیرد که کدام یک گربه را در هم بپاشد؟
هوم…
آیا واقعاً میخواهیم بگوییم که آگاهی دو ناظر میتواند به شکلی جادویی اینگونه با هم ارتباط برقرار کند؟ و اینکه این ارتباط بدون اطلاع هیچ یک از ناظران اتفاق می افتد؟
باز هم هوم…
در این مرحله، یک فیزیکدان نظری کلاه به سر به نام آمیت گوسوامی پاسخی اساسی ارائه کرد:
«اگر ناظران آگاهی های جداگانه ای نداشته باشند چه؟ چه می شود اگر آگاهی دو ناظر مجبور نباشد از طریق تله پاتی هماهنگ شود، زیرا آنها بخشی از یک آگاهی واحد واحد هستند؟
به گفته گوسوامی و کلاه سطلی اش، همه «ناظران» ضربه می زنند
- تاریخ : سه شنبه 22 شهریور 1401
- بازدید : 55 views
- نظرات : 0 نظر